حمید اسحق زاده؛ سهیل ایگدری؛ محمد حسن زاده صابر؛ مهدی مومن نیا؛ رضا عسگری
چکیده
بواسطه وجود پلی مورفیسم بین گونه ای در ماهیان خاویاری ناشی از وقوع هیبرید های بین گونه ای طبیعی، دستکاری های انسانی و فرار هیبرید های پرورشی از مراکز تکثیر و پرورش شناسایی آنها مشکل می باشد. از اینرو این مطالعه با هدف بررسی اختلاف شکل سر در بین دو گونه ماهی خاویاری فیل ماهی (Huso huso) و تاسماهی سیبری (Acipenser baeri) و هیبرید های دیپلوئیدی و تریپلوئیدی ...
بیشتر
بواسطه وجود پلی مورفیسم بین گونه ای در ماهیان خاویاری ناشی از وقوع هیبرید های بین گونه ای طبیعی، دستکاری های انسانی و فرار هیبرید های پرورشی از مراکز تکثیر و پرورش شناسایی آنها مشکل می باشد. از اینرو این مطالعه با هدف بررسی اختلاف شکل سر در بین دو گونه ماهی خاویاری فیل ماهی (Huso huso) و تاسماهی سیبری (Acipenser baeri) و هیبرید های دیپلوئیدی و تریپلوئیدی تولید شده و امکان شناسایی آنها با استفاده از روش ریخت سنجی هندسی به اجرا درآمد. تعداد 30 نمونه از هر گروه نمونه برداری گردید. بمنظور استخراج داده های شکل سر در روش ریخت سنجی هندسی، تعداد 9 نقطه لندمارک در نمای جانبی سمت راست سر، 12 نقطه لندمارک در نمای پشتی سر و 13 نقطه لندمارک در نمای شکمی سر تعیین و با استفاده از نرم افزار tpsDig2 بر روی تصاویر دوبعدی نمونه ها قرار داده شد. نتایج حاصل از آنالیزهای CVA/MANOVA داده های شکل پس از GPA نشان داد که تمام گروه های مورد مطالعه در هر 3 نما از نظر شکل تفاوت معنی داری دارند و نمای شکمی قابلیت تفکیک بهتری نسبت به نمای پشتی و جانبی دارد. همچنین نتایج آنالیز خوشه ای و فواصل مهالانوبیس نشان داد که هیبرید دیپلوئیدی نسبت به هیبرید تریپلوئیدی تشابه بیشتری به والد پدری (تاسماهی سیبری) دارند. نتایج نشان داد که روش ریخت سنجی هندسی یک تکنیک بسیار موثر، استاندارد و کم هزینه برای تشخیص گونه ها و هیبریدهای تاسماهیان می باشد.
علوم زیستی دریا
قاسم عشوری؛ وحید یاوری؛ محمود بهمنی؛ محمد علی یزدانی ساداتی؛ رضوان اله کاظمی؛ وحید مرشدی؛ مهرداد فتح اللهی
چکیده
دراین تحقیق توانایی تاسماهیان سیبری با میانگین وزنی 4/0±3/19گرم در مواجهه با دوره های گرسنگی کوتاه مدت و تغذیه مجدد برای یک دوره 40 روزه مورد مطالعه قرار گرفت. تیمار شاهد (F) چهار وعده روزانه در روز تا حد سیری تغذیه شد، تیمار اول (SRF1) 2 روز گرسنگی و 8 روز غذادهی مجدد، تیمار دوم (SRF2) 4 روز گرسنگی و 16 روز غذادهی مجدد و تیمار سوم (SRF3) 8 روز گرسنگی ...
بیشتر
دراین تحقیق توانایی تاسماهیان سیبری با میانگین وزنی 4/0±3/19گرم در مواجهه با دوره های گرسنگی کوتاه مدت و تغذیه مجدد برای یک دوره 40 روزه مورد مطالعه قرار گرفت. تیمار شاهد (F) چهار وعده روزانه در روز تا حد سیری تغذیه شد، تیمار اول (SRF1) 2 روز گرسنگی و 8 روز غذادهی مجدد، تیمار دوم (SRF2) 4 روز گرسنگی و 16 روز غذادهی مجدد و تیمار سوم (SRF3) 8 روز گرسنگی و 32 روز غذادهی مجدد را تجربه کردند. در پایان آزمایش نمونه های خون برای انجام آنالیزهای بیوشیمیایی از هر یک از تیمارهای آزمایشی گرفته شد. در پایان آزمایش، از نظر مقادیر هورمون کورتیزول و تیروکسین (T4) پلاسما بین گروه هایی که دوره های محرومیت غذایی را سپری کرده بودند و گروه شاهد اختلافی مشاهده نشد (05/0<P) ولی مقادیر تری یدوتروئین (T3) پلاسما در انتهای آزمایش در هر سه گروه محروم شده از غذا کمتر از شاهد بود که این کاهش تنها در گروه SRF1 معنی دار بود (05/0>P). در مقادیر متابولیت های پلاسمای سنجش شده اختلاف معنی داری بین گروه های آزمایشی یا شاهد مشاهده نشد (05/0<P). علاوه بر این، اختلاف شاخص های مرفولوژیکی نیز در گروه های آزمایشی با شاهد معنی دار نبود (05/0<P). نتایج این مطالعه نشان می دهد که تاسماهیان سیبری توان سازگاری فیزیولوژیکی و متابولیکی را در مقابل دوره های کوتاه مدت گرسنگی اعمال شده داشته و برگشت به شرایط اولیه بدنی پس از دریافت مجدد غذا در آنها صورت پذیرفته است.